سجده
سجده

اثرپزشکی سجده درنماز



بدن شما روزانه امواج الکترومغناطیسی را مواقعی که ازتجهیزات الکترونیکی استفاده میکنید دریافت میکند،حتی از لامپهای روشن. شما منبعی هستید که امواج زیاد الکترومغناطیسی دریافت میکنید،یعنی شما با امواج الکترومغناطیسی شارژ م
یشوید بدون آنکه بفهمید!
سردرد دارید! احساس ناراحتی میکنید تنبلی در کار و مکانهای مختلف برشما غلبه میکند. راه حل این مشکل چیست؟
یک دانشمند غیر مسلمان ازاروپا تحقیقاتی شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج الکترومغناطیسی که به بدن آسیب میرساند را انجام داد با گذاشتن پیشانی تان بیشتر از یک بار برروی زمین، زمین امواج الکترومغناطیسی راتخلیه خواهد کرد این شبیه اتصال زمین به ساختمانهایی است که برخورد سیگتالهای الکتریکی مانند رعد و برق با آنها وجود دارد تا امواج ازطریق زمین تخلیه شود آنچه این تحقیق رابیشتر شگفت انگیز میکند این است که بهترین راه که پیشانی تان را بر زمین بگذارید،حالتی است که روبه مرکز زمین باشید چرا که دراین حالت امواج الکترومغناطیسی بهتر تخلیه خواهدشد و بیشتر تعجب خواهید کرد که بدانید براساس اصول علمی ثابت شده که مرکز زمین مکه است وکعبه درست وسط زمین است بنابراین سجده درنمازتان بهترین راه تخلیه سیگنالهاازبدن است. 



نظرات شما عزیزان:

م صادقي
ساعت19:24---20 خرداد 1392
کجایِ این غبارِ سکوت گم شدی که حتی نگاهت اینچنین نا آشناست
چند بهارِ دیگر به انتظارت بنشینم
این سالِ کبیسهء تنهایی چه بی انتهاست
چه طولانیست


م صادقي
ساعت9:51---10 خرداد 1392

خدایا بشکن این آیینه ها را
که من از دیدن آیینه سیرم
مرا روی خوشی از زندگی نیست
ولی از زنده ماندن ناگزیرم

از آن روزی که دانستم سخن چیست
همه گفتند این دختر چه زشت است
کدامین مرد او را می پسندد
دریغا دختری بی سرنوشت است

چو در آیینه بینم روی خود را
در آید از درم غم با سپاهی
سیه روزی نصیبم کردی اما
نبخشیدی مرا چشم سیاهی

به هر جا پا نهم از شومی بخت
نگاه دلنوازی سوی من نیست
از این دلها که بخشیدی به مردم
یکی در حلقه گیسوی من نیست

مرا دل هست اما دلبری نیست
تنم دادی ولی جانم ندادی
به من حال پریشان دادی اما
سر زلف پریشانی ندادی

به هر جا ماهرویان رخ نمودند
نبردم توشه ای جز شرمساری
خزیدم گوشه ای سر در گریبان
به درگاه تو نالیدم به زاری

چو رخ پوشم ز بزم خوبرویان
همه گویند او مردم گریز است
نمی دانند زین درد گرانبار
فضای سینه من ناله خیز است

به هرجا هم گنانم حلقه بستند
نگینش دختری ناز آفرین بود
ز شرم روی نا زیبا در آن جمع
سر من لحظه ها بر آستین بود

چو مادر بیندم در خلوت غم
ز راه مهربانی می نوازد
ولی چشم غم آلودش گواه است
که در اندوه دختر می گدازد

به بام آفرینش جغد کورم
که در ویرانه هم نا آشنایم
نه آهنگی مرا تا نغمه خوانم
نه روشن دیده ای تا پر گشایم

خدایا بشکن این آیینه ها را
که من از دیدن آیینه سیرم
مرا روی خوشی از زندگی نیست
ولی از زنده ماندن ناگزیرم

خداوندا خطا گفتم ببخشای
تو بر من سینه ای بی کینه دادی
مرا همراه رویی ناخوشایند
دلی روشن تر از آیینه دادی

مرا صورت پرستان خوار دارند
ولی سیرت پرستان می ستایند
به بزم پاک جانان چون نهم پای
در دل را به رویم می گشایند

میان سیرت و صورت خدایا
دل زیبا به از رخسار زیباست
به پاس سیرت زیبا کریما
دلم بر زشتی صورت شکیباست


م صادقي
ساعت15:20---7 خرداد 1392
تو کی همرنگ و همدرد منی ای باغ پائیزی ؟!

تو بزمت میشود از تابش گلها چراغانی

ولی در کلبه تاریک جان من ـ

نشان از کور سوئی نیست

نسیم آرزوئی نیست

گل خوش رنگ و بوئی نیست

اگر در خاطرم ابریست ابر گریه تلخست ـ

که گلهای غمم را آبیاری میکند شبها

اگر بر چهره ام لبخند می بینی

مرا لبخند انده است بر لبها

تو کی همرنگ و همدرد منی ای باغ پائیزی ؟


پاسخ:احسنت


م صادقي
ساعت22:27---29 ارديبهشت 1392
سکوتم را از صداي تنهاييم بدان .. نميخوانم و نميگويم چون درونم هيچ بوده و تو آمدي برايم قصه هايي از عشق سراييدي و به من قصه باران آموختي ميداني قصه باران قصه شستن غمهاست و درون انسانها پر از غم و تنهايي است ونگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام تنهاييم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو ميبالم تنهاتر از يک برگ با باد شاديها محجورم درآبهاي سرور آور تابستان آرام ميرانم

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی


پاسخ: عالیست ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


نويسنده : فرشته مولایی